حال (فقه)حالّ مقابل مؤجّل است. حالّ دو اطلاق دارد: يكى نقد و ديگرى بدهی مدّت دارى كه مدتش سرآمده باشد. ۱ - معانی حالّحالّ مقابل مؤجّل است. حالّ دو اطلاق دارد: يكى نقد و ديگرى بدهی مدّت دارى كه مدتش سرآمده باشد. عنوان ياد شده در بابهاى مختلفى از قبيل حج، تجارت، دین، وکالت و نکاح به كار رفته است. ۲ - موارد بکارگیری عنوان حالّ در فقه۲.۱ - باب حجكسى كه به اندازۀ به جا آوردن حج مال دارد، ليكن به همان اندازه نيز بدهی حالّ دارد، حج بر او واجب نمىشود. وجوب حج در صورت مؤجّل بودن دين، اختلافى است. [۲]
منتهى المطلب، ج۱۰، ص۸۰.
كسى كه به مقدار استطاعت شرعى از ديگرى طلبكار است، در صورت حالّ بودن طلب و توانايى بر وصول آن، مستطیع، و گزاردن حج بر او واجب است. [۴]
مهذّب الاحكام، ج۱۲، ص۶۱-۶۲.
۲.۲ - باب تجارتچنانچه در معامله براى تحويل كالا و بهاى آن، مدت ذكر نگردد، معامله نقدى خواهد بود. [۶]
كفاية الاحكام، ج۱، ص۴۸۰.
۲.۳ - باب دينبا مرگ بدهکار بدهى مدت دار او حالّ مىشود؛ ليكن به قول مشهور با مرگ طلبكار، طلب مدت دار وى حالّ نمىگردد. [۸]
تذكرة الفقهاء، ج۱۴، ص۴۱۸-۴۲۱.
پرداخت بدهى در صورت حالّ بودن آن و تمكّن بدهکار از ادا و مطالبۀ طلبکار بر بدهکار واجب و تأخير در پرداخت آن حرام است. [۱۰]
تذكرة الفقهاء، ج۱۳، ص۱۲.
۲.۴ - باب وكالتكسى كه از طرف ديگرى در معاملهاى وکیل شده، در صورت مطلق بودن وکالت، تنها مىتواند به ثمن المثل - نه كمتر- آن هم به صورت حالّ- نه مؤجّل- داد و ستد كند. ۲.۵ - باب نكاحدر صورت حالّ بودن مهر، زوجه مىتواند پيش از دريافت آن، از تمکین خود دارى كند، به شرط آنكه قبلًا آمیزش تحقق نيافته باشد. ۳ - پانویس
۴ - منبعفقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۱۹۹-۲۰۰. |